جدول جو
جدول جو

معنی باغ خرمک - جستجوی لغت در جدول جو

باغ خرمک
باغی بوده است به نیشابور که در زمان غزنویان از آن نام برده شده است: من فردا به شهر خواهم آمد و بباغ خرمک نزول کرد، تا دانسته آید. اعیان نشابور چون این سخنان بشنودند بیارامیدند... و باغ خرمک را جامه افکندند واستقبال را بسیجیدند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 552)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغ ارم
تصویر باغ ارم
باغی مانند بهشت، باغی که شداد ساخت، کنایه از بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، فردوس اعلا، گشتا، دارالسّرور، خلد، دارالقرار، اعلا علّیین، سرای جاوید، دار قرار، قدس، مینو، جنّت، فردوس، خلدستان، رضوان، دارالسّلام، سبزباغ، دارالخلد، علّیین، دارالنّعیم، باغ بهشت، باغ خلد، نعیم برای مثال دید باغی نه باغ بلکه بهشت / به ز باغ ارم به طبع و سرشت (نظامی۴ - ۶۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
(غِ خُرْ رَ)
باغی بوده است به خوارزم دریک فرسنگی شهر: و ایشان (مردم خوارزم) چون صیدگاهی میرمیدند و گاهی از پس نظر می انداخت (ند) ... تا چون بباغ خرم که بر یک فرسنگی شهرست رسیدند سواران تاتار و مردان بأس و نفار... راه از پس وپیش بگرفتند. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 98)
لغت نامه دهخدا
(غِ زَ رِ)
باغی بوده است باصفهان واقع در حوالی کلیسای ارامنه. شاه عباس بزرگ دستورداد در پشت آن در زمینی که بجهت کلیسا قرار داده بود برای ارامنه کلیسایی عالی طرح نمایند. (شعبان 1023هجری قمری) ، رجوع بزندگانی شاه عباس ج 3 ص 215 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
ده کوچکی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 120 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 6 هزارگزی جنوب راه فرعی بافت به جیرفت واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 50 هزارگزی خاوری مسکون و 30 هزارگزی خاور شوسۀ بم به سبزواران واقع است و6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ اِ رَ)
باغی معروف در شیراز. یکی از چهار باغ معروف شیراز و آن چهار عبارتند از باغ تخت قراچه و باغ جهان نما و باغ دلگشا و باغ ارم. (از سعدی تا جامی ادوارد برون ص 219). این باغ در میانۀ مغرب و شمال شیراز بمسافت یک میل بیشتر، مبذر دویست و نود من بذر گندم است، عمارتی مرغوب دارد. از بناهای مرحوم جانی خان ایلخانی قشقایی است. (فارسنامۀ ناصری بخش 2 ص 164)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
دهی است جزء دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم که در 20 هزارگزی خاور مرکز بخش بر کنار راه فرعی دستجرد به اراک در دامنه واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 187 سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و پنبه و باغات و شغل مردمش زراعت است. ساکنین آن از طایفۀ مافی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(غِ خُ)
دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم که در 76 هزارگزی جنوب خاوری راین و 2 هزارگزی شوسۀ بم به جیرفت واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم که در 3 هزارگزی شمال باختری بم و 2 هزارگزی شمال شوسۀ بم به کرمان در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیر دارای 341 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و خرما و انار و شغل مردمش زراعت و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا